ویدئو| تصاویر هوایی از پارکینگ‌های مرز مهران ویدئو| خدمات شبانه روزی اتوبوسرانی مشهد در مرز چذابه به زائران اربعین حسینی ویدئو | بخشی از اعترافات جاسوسی که اطلاعات هسته‌ای را به اسرائیل لو داده بود موشن گرافی | دستاورد‌های جنگ تحمیلی ۱۲ روزه: همبستگی ایرانیان موشن گرافی | دستاورد‌های جنگ تحمیلی ۱۲ روزه: بمباران پایگاه هوایی العدید آمریکا در قطر ویدئو| نسل بدون خانه در تهران و مشهد کافه شهر | جایی که تردید‌ها راه به یقین می‌دهند ویدئو| نمایی هوایی از شرایط آخرالزمانی در غزه اینفوگرافی| علائم هشدار دهنده نابودی کلیه ویدئو | «دروزی‌ها» را بیشتر بشناسید | اقلیتی مذهبی با هویت مرموز هزار ساله ویدئو | تایم‌لپس زیبا از حضور زائرین پیاده اربعین در موکب فرهنگی شهرداری مشهد در نجف اشرف ویدئو | دومین روز از خدمت رسانی شبانه روزی شهرداری مشهد به زائرین در مرز چذابه ویدئو| سیل مرگبار در هند ویدئو| ثبت تصویر جدید از پلنگ ایرانی در فیروزکوه اینفوگرافی| قوانین قهرکردن در زندگی دو نفره ویدئو| هم‌نشینی یوز و گورخر در کنار آب! ویدئو | رهبر معظم انقلاب و سردار سلیمانی درباره شهید کامیاب چه گفتند؟ کارتون شهر | کم آبی موشن گرافی | دستاورد‌های جنگ تحمیلی ۱۲ روزه: افزایش مشروعیت بین المللی جمهوری اسلامی ایران
سرخط خبرها

پادکست | ۸ روایت تا غدیر | قسمت ششم قرض عقیل

مجموعه ۸ روایت تا غدیر داستان‌های کوتاه و صوتی است که در دهه ولایت (عید قربان تا عید سعید غدیر) از شهرآرا نیوز منتشر شود.
  • کد خبر: ۱۱۷۳۲۹
  • ۲۵ تير ۱۴۰۱ - ۲۰:۱۶

به گزارش شهرآرانیوز، این روایت‌ها هرچند کوتاه، اما باز هم شنیدنی است. روایت‌هایی که نشان می‌دهد حضرت علی (ع) چرا جانشین نبی خدا (ص) شد.

ماجرای امام علی(ع) و برادرش عقیل

راوی: امام‌علی(ع) گفت: «شمشیرت را بردار، من نیز شمشیر برمی‌دارم و باهم به شهر حیره می‌رویم. آنجا بازرگانان ثروتمند زیادی هست. به خانه یکی از آن‌ها یورش می‌بریم و اموالش را غارت می‌کنیم.»

راوی: هنگامی که علی(ع) زمام امور خلافت را در کوفه به‌دست داشت و اموال بسیاری از بیت‌المال در اختیار حضرت بود، آن شب برادرش عقیل به محضرش آمد و گفت: «مقروض هستم ای علی. از ادای آن عاجزم. بیا و قرض مرا ادا کن.»

توضیح صحنه: صدای سیرسیرکی نشان از شب دارد. صدای عبور یک گاری از دور می‌آید و دو نفر در بازار خلوت کوفه که در حال تعطیلی است حرف می‌زنند و زمزمه‌هایشان تا اینجا می‌رسد. صدای زنجیر و قفل حجره‌ها شنیده می‌شود که تعطیل می‌شوند.

علی(ع): قرض تو چه اندازه است برادر؟

عقیل: صدهزار درهم.

علی(ع): سوگند به خدا آن‌قدر ندارم که بتوانم قرض تو را بدهم. صبر کن تا جیره من از بیت‌المال برسد، قول می‌دهم تا آخرین حد توانم به تو کمک کنم.

عقیل (پوزخند می‌زند): تمام بیت‌المال مسلمین در اختیار توست، آن‌وقت مرا به جیره ناچیز خودت وعده می‌دهی؟ مگر جیره تو چقدر است؟ این‌طور دردی از من دوا نمی‌شود ای علی!

علی(ع): برادر! من و تو در قبال بیت‌المال فرقی با دیگران نداریم. من از حق خودم برای تو می‌گذرم.

راوی: علی(ع) همراه با عقیل در طبقه بالای دارالاماره بودند که مشرف به بازار کوفه بود و آن‌موقع شب بیشتر حجره‌ها بسته بودند.

علی(ع): اگر حرف‌های من تو را قانع نمی‌کند، تنها راهی که می‌ماند این است که سراغ حجره‌های تجار در آن پایین بروی، درها را بشکنی و صندوق‌های پولشان را برداری.

عقیل: تو امیرمؤمنانی! چگونه مرا امر می‌کنی که صندوق‌های مردم را بشکنم؟!

علی(ع): آیا تو هم مرا به شکستن در بیت‌المال دعوت می‌کنی با اینکه در امانت من است؟ ای عقیل، اگر می‌خواهی، شمشیرت را بردار. من نیز شمشیر برمی‌دارم و باهم به شهر حیره می‌رویم. آنجا بازرگانان ثروتمند زیادی هستند. به خانه یکی از آن‌ها یورش می‌بریم و اموالش را غارت می‌کنیم.

عقیل: از من می‌خواهی دزدی کنم؟

علی(ع): تو بگو کدام بدتر است؟! اینکه از مال یک نفر دزدی کنی یا به اموال همه مسلمانان دست‌درازی کنی؟

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->