ویدئو| دعوت استاندار خراسان رضوی از مردم برای پیوستن به پویش «یک دو سه طبیعت» ویدئو| از ساختمان صدای دوتار می‌آید | ماجرای خانواده حداد که از معروف‌ترین دوتارسازان خراسان هستند ویدئو | مراسم تشییع پیکر شهدای انفجار کلانتری در مشهد ویدئو | معرفی کتاب | صعود ۴۰ ساله ویدئو| نورنما، هنر نور و نمایش ویدئو| در مسیر نوبهار تلفیق رنگ، هنر و طبیعت را ببینید فیلم کامل قسمت سی‌ام زندگی پس از زندگی (فصل ششم) | تجربه‌گر: جهانگیر ولادی (بخش‌سوم) (۱۱ فروردین ۱۴۰۴) ویدئو| توقیف خودروی پراید به رانندگی پسر بچه ۱۰ ساله در شهرستان خور ویدئو | مقام‌نامه | یار من ویدئو | ترور هنر | روایت استاد علیرضا خالقی از فعالیت‌های هنری‌اش در مبارزات انقلاب اسلامی ویدئو| پایان بزرگترین مسابقات فوتسال جام رمضان کشور در مشهد ویدئو| نصب پرچم ایران در حرم امام‌رضا(ع) به‌مناسبت فرارسیدن ١٢ فروردین، روز جمهوری اسلامی ایران ویدئو| اولین محور ریلی زیارت جهان در مشهد ویدئو | معرفی کتاب | سلول‌های بهاری ویدئو| قنوت عاشقی | به وقت نماز عید فطر در حرم مطهر امام رضا(ع) ویدئو| ضیافت نور و رنگ و تصویر در جشن بزرگ «نورنما» فیلم کامل قسمت بیست‌ونهم زندگی پس از زندگی (فصل ششم) | تجربه‌گر: جهانگیر ولادی(بخش‌دوم) (۱۰ فروردین ۱۴۰۴) ویدئو | سفره‌های مهربانی - محله قاسم‌آباد ویدئو | نقاره‌زنی به مناسبت فرارسیدن عید سعید فطر در حرم مطهر رضوی (۱۰ فروردین ۱۴۰۴) رؤیت هلال ماه شوال در روستای گرماب تربت‌‌حیدریه (۱۰ فروردین ۱۴۰۴)
سرخط خبرها

پادکست | ۸ روایت تا غدیر | قسمت ششم قرض عقیل

مجموعه ۸ روایت تا غدیر داستان‌های کوتاه و صوتی است که در دهه ولایت (عید قربان تا عید سعید غدیر) از شهرآرا نیوز منتشر شود.
  • کد خبر: ۱۱۷۳۲۹
  • ۲۵ تير ۱۴۰۱ - ۲۰:۱۶

به گزارش شهرآرانیوز، این روایت‌ها هرچند کوتاه، اما باز هم شنیدنی است. روایت‌هایی که نشان می‌دهد حضرت علی (ع) چرا جانشین نبی خدا (ص) شد.

ماجرای امام علی(ع) و برادرش عقیل

راوی: امام‌علی(ع) گفت: «شمشیرت را بردار، من نیز شمشیر برمی‌دارم و باهم به شهر حیره می‌رویم. آنجا بازرگانان ثروتمند زیادی هست. به خانه یکی از آن‌ها یورش می‌بریم و اموالش را غارت می‌کنیم.»

راوی: هنگامی که علی(ع) زمام امور خلافت را در کوفه به‌دست داشت و اموال بسیاری از بیت‌المال در اختیار حضرت بود، آن شب برادرش عقیل به محضرش آمد و گفت: «مقروض هستم ای علی. از ادای آن عاجزم. بیا و قرض مرا ادا کن.»

توضیح صحنه: صدای سیرسیرکی نشان از شب دارد. صدای عبور یک گاری از دور می‌آید و دو نفر در بازار خلوت کوفه که در حال تعطیلی است حرف می‌زنند و زمزمه‌هایشان تا اینجا می‌رسد. صدای زنجیر و قفل حجره‌ها شنیده می‌شود که تعطیل می‌شوند.

علی(ع): قرض تو چه اندازه است برادر؟

عقیل: صدهزار درهم.

علی(ع): سوگند به خدا آن‌قدر ندارم که بتوانم قرض تو را بدهم. صبر کن تا جیره من از بیت‌المال برسد، قول می‌دهم تا آخرین حد توانم به تو کمک کنم.

عقیل (پوزخند می‌زند): تمام بیت‌المال مسلمین در اختیار توست، آن‌وقت مرا به جیره ناچیز خودت وعده می‌دهی؟ مگر جیره تو چقدر است؟ این‌طور دردی از من دوا نمی‌شود ای علی!

علی(ع): برادر! من و تو در قبال بیت‌المال فرقی با دیگران نداریم. من از حق خودم برای تو می‌گذرم.

راوی: علی(ع) همراه با عقیل در طبقه بالای دارالاماره بودند که مشرف به بازار کوفه بود و آن‌موقع شب بیشتر حجره‌ها بسته بودند.

علی(ع): اگر حرف‌های من تو را قانع نمی‌کند، تنها راهی که می‌ماند این است که سراغ حجره‌های تجار در آن پایین بروی، درها را بشکنی و صندوق‌های پولشان را برداری.

عقیل: تو امیرمؤمنانی! چگونه مرا امر می‌کنی که صندوق‌های مردم را بشکنم؟!

علی(ع): آیا تو هم مرا به شکستن در بیت‌المال دعوت می‌کنی با اینکه در امانت من است؟ ای عقیل، اگر می‌خواهی، شمشیرت را بردار. من نیز شمشیر برمی‌دارم و باهم به شهر حیره می‌رویم. آنجا بازرگانان ثروتمند زیادی هستند. به خانه یکی از آن‌ها یورش می‌بریم و اموالش را غارت می‌کنیم.

عقیل: از من می‌خواهی دزدی کنم؟

علی(ع): تو بگو کدام بدتر است؟! اینکه از مال یک نفر دزدی کنی یا به اموال همه مسلمانان دست‌درازی کنی؟

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->